Description
سورن کیرکگور برای توصیف ذات ایمان، از لفظ (شور) استفاده کرده و در بخش «پایان سخنِ» کتاب ترس و لرز، ایمان را عالیترین شور در انسان دانسته که هیچکس از آن فراتر نمیرود. میتوان اینتوصیف از ایمان را تقابل کییر کگور با عقلگرایان و فلاسفهای چون هگل دانست که به گفته کییر کگور میخواستند از ایمان فراتر بروند. نکته و حرف مهم کییر کگور درباره مرتبه ایمان، این است که آنکس که به مرتبه ایمان رسیده، در آنجا به سکون نمیرسد. پس از دید او، ایمان مرحلهای ایستا و استاتیک نیست که با رسیدن به آن، فرد متوقف شود.
و همچنین تفاوتی ندارد انسانی که خواهان ایمان است، فردی با استعداد درخشان باشد یا فردی ساده چون هرکدام از اینها ممکن است به مرتبه ایمان برسند. اما توجه داریم که او در اینبحث، بر فرد (و همان فردگرایی) تکیه دارد. سورن کی یرکگور در کتاب ترس و لرز ضمن اینکه حضرت ابراهیم را پدر ایمان میخواند، به بحث درباره ذات متناقض و پارادوکسیکال ایمان پرداخته و میگوید اگر این تناقض وجود نداشت، ابراهیم خاسر بود.
خلاصه کتاب ترس و لرز:
کیرکگور کتاب ترس و لرز را بهترین کتاب خود میدانست، او میگفت کتاب ترس و لرز برای جاودانه کردن نام من کافی است. “دیالکتیک تغزلی” او، هنر او در وادار ساختن ما به حس کردن خصلتهای ویژه این قلمرو مذهب… هرگز چنین ژرف بر ما تأثیر ننهاده است، و نیز هرگز… روایتش تا این حد با شخصیترین جدالهایش در پیوند نبوده است. اما همیشه نمیتوان به آسانی اندیشه کیرکگور را در ورای اندیشه یوهانس دوسلنتیو… به تمامی به چنگ آورد. به گفته هیرش این دشوارترین اثر کیرکگور است که در آن بیش از هر اثر دیگر به هر وسیلهای در سرگردانکردن خواننده کوشیده است.
بخشی از کتاب ترس و لرز:
حرکت ایمان چیزی پیچیده و باواسطه است؛ ایمان درهم بافته ای است که در زمان جریان می یابد و روندی پیچیده است. نخست می گوییم که ایمان یک شور است ( طبیعتا نه شوری که در مرحله بی واسطه باقی بماند ) . شور، الهام بخش هر آن چیزی است که در اعمال ما بزرگ است، الهام بخش هر آن چیزی است که در اندیشه های ما نامتناهی است، و از شور فردیت و نامیرایی زاده می شوند؛ هر حرکت نامتناهی با شور تصدیق می شود. شور اعظم آن است که ناممکن را انتظار می کشد؛ هرچه خواسته فرد و آنچه در مقابلش نبرد می کند بزرگ تر و هراس آورتر باشند، هرچه هدف و موانع بلندتر باشند فرد نیز بزرگ تر و ترسناک تر است.
اینک ابراهیم ناممکن را می خواهد، خدا را می خواهد و با او زورآزمایی می کند. ایمان شوری است وابسته به سرگذشتی که آن را درک نمی کند و بی وقفه به آن بازمی گردد، شوری که با خدا زورآزمایی می کند، که در خدا نبرد می کند و بی وقفه واپس افکنده می شود، به روی خودش بازمی افتد و به باطن حقیقی می رسد و در همان حال ظاهر را لمس می کند. اندیشه پرشور به گونه ای شورانگیز با مرز خود تصادم می کند؛ و « این شکست را به گونه همان عاشق بینوایی می خواهد که با آگاهی کامل به شوری تسلیم می شود که می داند او را به سوی نابودی سوق خواهد داد
Reviews
There are no reviews yet.