Description
معرفی کتاب بیست داستان برگزیده
کتاب بیست داستان برگزیده ، با موضوع اجتماعی، مجموعه داستانهای کوتاه آمریکایی از ارنست همینگوی است. عنوان برخی از داستانها عبارتند از: «ده سرخپوست»؛ «ملکه مادر»؛ «پدران و پسران»؛ «روشنایی دنیا»؛ «مسابقه تعقیب»؛ «پس از توفان»؛ «یک خواننده روزنامه مینویسد»؛ «تاریخ طبیعی مردگان» و «یک روز انتظار».
با ارنست همینگوی بیشتر آشنا شویم
ارنست همینگوی بیشتر عمرش سرگرم ماجراجویی بود. از زخمیشدن در ایتالیا بر اثر اصابت ۲۰۰ تکه ترکشگلوله نیروهای اتریشی در خلال جنگ جهانی اول تا شرکت در خط مقدم جبهههای جنگ داخلی اسپانیا یا سفرهای توریستی به حیاتوحش آفریقا تا ماهیگیری و شکار حیوانات وحشی و زندگی در کوبا. در آخر زندگی هم روزی تفنگش را برداشت و به مغزش شلیک کرد.
او در این کتاب به حوزه ی زندگی پیرمردی چنگ می اندازد که روزی قلمرو بزرگ دریا در حیطه اقتدارش بود و عروسکان خوش خرام دریا بیوه هایی بودهاند درمانده در تار و پود تورش و اینک زندگی او به پایان خود می رسد ، در آرزوی بزرگترین صیدش دل به دریای بزرگ می سپارد و بزرگترین صیدش را به چنگ می آورد ولی آن قدرتی که بتواند شاهکار آخرین خود را به ساحل بکشد ندارد و چیزی جز اسکلت به ساحل نمیآورد. همینگوی در پیرمرد و دریا شکوه قلمرو دریا را با افت و خیز زندگی دراز یک صیاد در هم می آمیزد و از این آمیزش زندگینامه ای سرشار از اندوه برای صیادی از پا افتاده فراهم می کند.
برخی از منتقدان گفته اند این کتاب با موبی دیک اثر هرمان ملویل برابری میکند.
در داستان «یک روز از انتظار» آمده است:
«شاتس» با چند تا از دوستانش همخانه است. او بیمار است و دکتر معالج تب او را به علّت آنفولانزا صد و دو درجة فارنهایت اعلام میکند. دکتر به یکی ازدوستانش زمان قرصها و چگونگی پایین آوردن تب را یاد میدهد. «شاتس» به دلیل یادگیری غلط، فرق دو درجة سانتیگراد و فارنهایت را متوجه نمیشود و با تصوّر این که به دلیل تب زیاد زنده نخواهد ماند، به انتظار مرگ مینشیند. او با راهنمایی دوستش به اشتباه خود پی برده و به آرامش میرسد و خیلی زود بهبود مییابد…
از داستان ده سرخپوست:
بعد از گذشت یک هفته در ماه جولای، نیک با جو گارنر و خانواده اش در یک درشکه در حال بازگشت از شهر به خانه، از نه سرخپوست در کنار جاده گذشتند. نیک به یاد آورد که سرخپوستها نه نفر بودند؛ به این دلیل که جو گارنر در حالی که درشکه را در امتداد جاده در صبح دم می راند، افسار اسبها را کشید، به پایین پرید و یک سرخپوست را از شیار چرخ بیرون کشید. سرخپوست با صورتش درون شن، روی زمین خوابیده بود. جو سرخپوست را به درون بوته ها کشید و دوباره سوار درشکه شد و روی صندلی جعبه مانند جلوی درشکه نشست…
شابک:
9648608288
Reviews
There are no reviews yet.