Description
معرفی کتاب سرود کریسمس
کتاب سرود کریسمس نوشتهی چارلز دیکنز داستانیست نوستالژیک برای خوانندگان غربی، اثری شیرین و احساسات برانگیز برای همهی مردم دنیا.
کتاب سرود کریسمس (A Christmas Carol) در میان همهی داستانها و رمانهای چارلز دیکنز اثری خوشبخت و خوشاقبال است.
چارلز دیکنز انگلیسی آن را در سال ۴۳، زمانی نوشت که شهرتی جهانی یافته بود.
اقبال و خوشبختی کتاب یکی ناشی از همین شهرت نویسنده بوده و دیگر از آن رو که تا امروز فیلمها و کارتونها و نسخههای مصور بسیاری براساس آن تولید و به زبانهای مختلف ترجمه شده است.
چارلز دیکنز (Charles Dickens) بیش از هر چیز با رمانهای الیور توئیست و آرزوهای بزرگ به قلهی موفقیت رسید.
این اثر با تخیلی بیمرز، حس هر مخاطبی را – فارغ از ابعاد زمان و مکان – برمیانگیزد.
چارلز دیکنر که از کودکی طعم فقر را چشیده بود، فقیران را خوب میشناخت و در داستانهایش میکوشید تا با نمایش و انعکاس ناکامیهای طبقات رنجدیده، نابسامانیهای اجتماعی را بهبود بخشد.
اسکروچ پیر مردی ثروتمند و سخت دل است، در آستانه ی سال نو که شهر غرق در شادی است، خودش را در تنهایی خود زندانی کرده است. ناگهان شبها اشباحی به سراغش میآیند و اسکروج تودار و منزوی نمیداند که چه آیندهای در انتظار اوست.
شخصیت اصلی داستان، ابنزر اسکروج (Ebenezer Scrooge)، تاجر ثروتمند ولی خسیس اهل لندن، در خواب با روح شریک مردهاش، جیکوب مارلی که به دیدن او آمده، روبهرو میشود.
روح مارلی در حالی که غل و زنجیر سنگینی را با خود حمل میکند، در جهان پرسه میزند. این غل و زنجیر بر اساس بیتفاوتی و بیاحساسی او نسبت به همشهریانش در زمانی که زنده بود، ساخته شده است.
مارلی به اسکروج هشدار میدهد چنانچه در روش زندگی و رویهی اخلاقی خود تغییری ایجاد نکند، به سرنوشت او دچار خواهد شد. در ادامه روح سه زمان گذشته، حال و آیندهی زندگی اسکروج در برابر او ظاهر و سبب تحول و دگرگونی شخصیت او میشود.
او با دیدن عملکرد خود در گذشته و آن چه در آینده بر سرش خواهد آمد، پشیمان شده و خود را باز مییابد و در نهایت به شخصیتی مهربان، بخشنده و دوستداشتنی تبدیل میشود که روح واقعی کریسمس را دریافته است.
کتاب سرود کریسمس با استقبال بینظیری از سوی مردم جهان رو به رو شده و از روی آن نمایشنامه، فیلم و برنامههای تلویزیونی متنوعی ساخته شده است.
فیلم «سرود کریسمس» با اقتباس از همین داستان با بازی جیم کری و گری اولدمن در سال ۲۰۰۹ توسط رابرت زمکیس کارگردان آمریکایی برندهی جایزه اسکار ساخته شد.
در بخشی از کتاب سرود کریسمس میخوانیم:
اسکروج از خوشحالی فریاد زد: «وای! اینکه علیبابائه. همون علیبابای درست کار پیر. آره، خودشه. یک روز کریسمس که این بچه رو اینجا تنها گذاشته بودند، علیبابا برای اولین بار درست با همین سر و وضع به سراغش اومد.
پسر بچهی بیچاره. اون دو تا هم که اونجا دارند میرند، ولنتاین و برادرش، اورسون، هستند که توی جنگل زندگی میکرد.
اسم اونی که وقتی خواب بود با زیرشلواری، کنار دروازهی دمشق گذاشتنش چی بود؟ نمیبینیش؟
این هم داماد سلطانه که عفریت اون رو سرنگون کرد، همونی که روی سرش ایستاده. حقشه. دلم خنک شد. اصلا چطور به خودش جرأت میداد با شاهزاده خانم ازدواج کنه؟»
اگر در شهر به گوش همکاران اسکروج میرسید که او وقتش را برای چنین موضوعاتی صرف کرده و صدای بلند او را هنگام گریه و خنده میشنیدند یا چهرهی هیجانزده و برافروختهی او را میدیدند، حتما تعجب میکردند.
اسکروج فریاد زد: «این هم طوطیه، با اون پرهای سبز و دم زردش. یک چیزی هم مثل کاهو بالای سرش سبز شده. اون هم رابین کروزوی بیچاره هست.
وقتی از سفر به دور جزیره برگشت، طوطی بهش گفت: «رابین کروزوی بیچاره، کجا بودی؟» رابین کروزوی فکر میکرد داره خواب میبینه اما، خواب نبود.
میدونید، صدای طوطی بود. این هم فرایدیه که برای نجات زندگیش به سمت نهر کوچیکی میدوه. آهای! هی!»
اسکروج سپس با تغییر حالتی سریع که بعید بود چنین کاری انجام دهد از روی دلسوزی برای کودکی خودش گفت: «پسر بچهی بیچاره» و دوباره هقهق به گریه افتاد.
اسکروج دستش را در جیبش فرو برد، نگاهی به اطرافش انداخت و بعد از اینکه با سر آستینش اشکهایش را پاک کرد باخودش گفت: «کاش… اما دیگه خیلی دیر شده.»
شابک:
978-600-253-286-2
Reviews
There are no reviews yet.