توضیحات
کتاب دید اقتصادی:
این کتاب نوشتهی پیتر شیف و اندرو شیف، داستانی جذاب، ساده و طنز را برای شما روایت میکند تا به کمک آن بتوانید مفاهیم اولیه اقتصاد را یاد بگیرید و شناخت جامعتری نسبت به این علم داشته باشید.
آیا تا به حال فکر کردید که چگونه یک اقتصاد رشد میکند و چگونه در سراشیبی سقوط قرار میگیرد؟ کتاب دید اقتصادی یکی از آثار جذاب و داستان گونه برای یادگیری اصول اقتصادی و فوت و فنهای اداره یک کسبوکار است.
خلاصه کتاب دید اقتصادی:
معمولاً در منظر همه انسانها، اقتصاد و سیستمهای پولی موضوعاتی پیچیده به نظر میآیند، به همین خاطر کمتر کسی برای یادگیری به سراغ آنها میرود، اما دو کارشناس اقتصادی پیتر شیف و برادرش اندرو شیف توانستند کتاب دید اقتصادی را بنویسند تا شما به راحتی بتوانید با مفاهیمی همچون: ریشههای رشد اقتصادی، اهمیت تجارت، تورم، پس انداز، سرمایه گذاری، ماهیت مصرف کننده و … آشنا شوید.
این کتاب اتفاقات کلیدی و مهم اقتصادی ایالات متحده را در دوره زمانی خاص تعریف میکند و همچنین به سیاست مداران و اقتصاددانهایی که در ساز و کار قدرت قرار دارند، کنایههایی نیز میزند.
داستان کتاب دید اقتصادی زندگی سه ماهیگیر را روایت میکند که در یک جزیره خلوت زندگی میکنند. آنها هر روز کارهای محدود و تکراری انجام میدهند که در نهایت میتوانند غذای روزانهشان را تامین کنند، اما سرانجام یکی از ماهیگیران رویه کاری خود را تغییر میدهد و از توری استفاده میکند که به جای یک ماهی، دو ماهی را میتواند صید کند. این اتفاق شروع ماجراهای مختلف و جالب بین این سه ماهیگیر میشود.
داستان این کتاب ممکن است در نگاه اول ساده و سطحی به نظر برسد، اما پس از شنیدن آن میتوانید درک و شناخت قدرتمند و کاملی از چگونگی رشد و افول اقتصاد یک کشور داشته باشید.
بخشی از کتاب دید اقتصادی:
به نظر میرسد کارآفرین ما، آبل آیندهی درخشانی داشته باشد اما بقیه ساکنین جزیره چطور؟ آیا داریم نظام طبقاتی دارا و ندار میسازیم؟ ایا بیکر و چارلی از موفقیت آبل صدمه میبینند؟ اینطور به نظر نمیرسد؛ با اینکه او تصمیم نداشت به غیر از خودش به فرد دیگری سود نرسد، سرمایهاش برای همه خواه ناخواه فایده داشت. ببینیم چطور؟!
بعد از آنکه بیکر و چارلی دیدند، آبل چقدر راحت ماهی میگیرد از او خواستند تا ابراز ماهی گیری ابتکاریاش را در اختیار آنها هم بگذارد. چارلی گفت: آبل تو که یه روز در میون از این ماسماسک استفاده میکنی، میذاری من روزهایی که تو کار دیگهای داری، اون رو بردارم؟ بیکر اضافه کرد: یالا رفیق ثروتت رو قسمت کن.
با این حال آبل که از پشت کوه نیامده بود؛ او یاد فداکاریهایش میافتد، یاد تحقیرهای آنها و احتمال ضرر. آبل با خود گفت: اگه تور من رو پاره کنن چی؟ اگه پسش ندن چی؟اون وقت برگشتم سر جای اولم.
شابک:۹۷۸۶۰۰۲۷۸۴۷۲۸
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.