Description
معرفی کتاب میراث
داستان کتاب میراث در سال 1943 می گذرد و ماجرای سرباز آلمانی جوان به نام ونک را پی میگیرد که وظیفه ی حفاظت از ساحل نورماندی را به عهده دارد. ونک پس از گذشت مدتی، خود را در میانه ی جنگی سخت می بیند که دشمن اصلی اش در آن، تنهایی و فلاکت است. فساد در میان مقامات ارشد، بسیار شایع به نظر می رسد. از منابع و ذخیره ی مواد غذایی مورد نیاز نیروها دزدی می شود و سربازان خسته و گرسنه مجبورند تا از میدان های مین عبور کنند و از مزارع فرانسوی دور و اطراف، سیب زمینی بدزدند. ونک برخلاف تمامی قوانین و قواعد ارتش، رابطه ای دوستانه با استوار اسکلینگ شکل می دهد. جانب داری های اسکلینگ از سربازان تحت فرمانش باعث شعله ور شدن خشم افسری دیگر در ارتش شده و هنگامی که زمان جنگ در جبهه های روسیه فرا می رسد، ترس، تردید و بی اعتمادی بین نیروها باعث رقم خوردن پایانی شوکه کننده می شود.
قسمت هایی از کتاب میراث:
_خداحافظی سرباز در اصل خداحافظی برای همیشه است. این قطارهایی که سربازها را در سراسر اروپا به مرخصی می برند چه بار عظیم و جنون آمیزی از درد را جا به جا می کنند. اگر این راهروهای کثیف می توانستند زبان باز کنند، اگر این شیشه های درد کشیده می توانستند فریاد بکشند و نیز این ایستگاه های قطار، این ایستگاه های ترسناک، اگر سرانجام همه ی این ها می توانستند از دردها و ناامیدی هایی که شاهدش بوده اند، فریاد بکشند! آن وقت دیگر جنگی در کار نبود.
_سکوت لرزان آدم مست فقط با اطمینان مهار شده آدمی قابل مقایسه است که روی طنابی در نوسان، میان دو برج مرتفع در ابدیت، راه می رود. اگر کسی فقط به پاهای او نگاه کند، با خود می گوید چه آدم محتاطی، چه قدر آهسته و بااحتیاط راه می رود! و در حقیقت کسی که آن بالا راه می رود، کاملا هم بی احتیاط است.
_اگر نمی توانید بفهمید که ما به دنیا نیامده ایم که بی خیال باشیم، پس دست کم این را درک کنید که به دنیا نیامده ایم که فراموش کنیم. کدام بی خیالی و فراموشی! ما به دنیا آمده ایم که به یاد بیاوریم، نه که فراموش کنیم. بلکه به یاد بیاوریم. ما برای همین به دنیا آمده ایم.
شابک:
9789-648-838-79-4
Reviews
There are no reviews yet.