Description
معرفی کتاب وداع با ملکه
اروپا از پایان قرن هجدهم و در طول قرن نوزدهم تحولات و انقلابهای بسیاری را پشت سر گذاشته است. در این میان انقلاب کبیر فرانسه یکی از انقلابهای مادر در تاریخ انقلابهای جهان است که اثرات مهمی در تاریخ فرانسه و اروپا گذاشت.
کتاب وداع با ملکه نوشتهی شانال توما یک اثر ادبی جذاب است که آخرین روزهای سطنت لویی شانزدهم و ماری آنتوانت را با جزئیات دقیق به تصویر کشیده است.
خلاصهی کتاب وداع با ملکه
در سال 1789 کاخ ورسای مانند سالیان گذشته باشکوه و پرقدرت بر مردم حکومت میکرد. لویی شانزدهم پادشاه وقت تلاشهای زیادی برای بهبود اقتصاد فروپاشیدهی فرانسه انجام داده بود. او توانسته بود رکود اقتصادی را مهار کند و حجم تجارت فرانسه را ظرف مدت 18 ماه دوبرابر سازد اما در همین حین آشوب و انقلابی در نزدیکی شهر پاریس در حال وقوع بود.
اگرچه درباریان روال عادی زندگی خود را دنبال میکردند اما این اتفاقات از چشم سیدونی، خدمتکار ملکه پنهان نماند.
با فتح باستیل در صبح 14 ژوئیه سال 1789، قلعه باستیل که نماد سلطنت به شمار میآمد به دست انقلابیون افتاد و این جرقهای برای انقلابی بزرگتر و فتح کاخ ورسای بود. قدرت پادشاه و ملکه کم کم رو به زوال رفت و مردم تقریبا آن دو را در کاخ ورسای زندانی کرده بودند.
تمام درباریان و اشرافزادگان از ترس سقوط امپراطوری کاخ را رها کردند و خانوادهی سلطنتی را تنها گذاشتند. سیدونی، خدمتکار وفادار ملکه اما همراه او باقی ماند تا از ملکه محافظت کند.
سیدونی سعی کرد ملکه را فراری دهد اما در نهایت ماری آنتوانت به دست رهبران انقلابیون فرانسه به وسیلهی گیوتین اعدام شد.
دربارهی کتاب وداع با ملکه
کتاب وداع با ملکه روایت آخرین روزهای حکومت لویی شانزدهم و همسرش ماری آنتوانت در فرانسه است. نویسنده تزلزل پایههای این امپراطوری بزرگ را از نگاه یک راوی مهم بیان میکند.
این راوی خدمتکار و کتابخوانِ ملکه ماری آنتوانت، آگاته سیدونی لابورد است. او یکی از افراد دربار بود که ارتباط قوی و خوبی با ماری آنتوانت داشت اما درباریان به حضور او چندان اهمیتی نمیدادند و کار او را چندان جدی نمیپنداشتند.
همین مسئله سرآغاز داستان جذاب و خواندنی وداع با ملکه را رقم زده است. کتابخوان و خدمتکار ملکه که همواره در رکاب او بوده است با یادداشت کردن جزئیات وقایع و اتفاقات کاخ پادشاه زوال و سقوط این سلسله را به تصویر کشیده است.
داستان با اتفاقات پس از انقلاب فرانسه آغاز میشود. سپس به گذشته بر میگردد و به قلب واقعه میپردازد و طوفان انقلاب آغاز میشود. کارگردان نامدار فرانسه، نبویت ژاکوت با اقتباس از کتاب «وداع با ملکه» فیلم سینمایی با همین عنوان ساخته است.
. این کتاب در 7 بخش تاریخ فرانسه را ورق میزند و عناوین آن به ترتیب زیر است:
وین، 12 فوریه سال 1810
ورسای، 14 ژوئیهی 1789
15 ژوییه 1789
در کابینهی کار تاریخنگار فرانسه (ساعت نه تا ده شب)
16 ژوئیه، 1789
شب
وین، ژانویه 1811
مترجم کتاب «وداع با ملکه» سعیده بوغیری است. این کتاب با 320 صفحه توسط انتشارات البرز در سال 1392 به بازار عرضه شد.
تاریخ شناسی که از نقاط تاریک تاریخ فرانسه میگوید
شانتال توما نویسنده و تاریخدان فرانسوی در سال 1945 به دنیا آمد. او متخصص تاریخ ادبیات قرن هجدهم فرانسه و استاد دانشگاه است. او علاوه بر دانشگاههای فرانسه مدتی را در دانشگاههای آمریکا به تدریس پرداخته است .
علاوه بر آن او سالها در مرکز ملی پژوهشهای علمی فرانسه به کار و فعالیت مشغول بود. توما تاکنون بیش 19 مقاله و کتاب در زمینه کاری خود منتشر نموده است. کتاب وداع با ملکه اولین اثر شانتال توما است. او این کتاب را در سال 2002 منتشر کرد.
وداع با ملکه خیلی زود با استقبال فراوانی روبهرو شد و افتخارات زیادی از جمله جایزهی فمینا که یکی از بزرگترین جوایز ملی کشور فرانسه است را از آن خود نمود. شانتا توما یکی از مدیران افتخاری هئیت داوران جایزهی مارگارت دوراس نیز است.
از دیگر آثار شانتال توما میتوان به کتابهای «وصیتنامه»، «روح گفت و گو»، «کافههای خاطره» و کتاب «رنج» شاره کرد.
مترجم کتاب وداع با ملکه
سعیده بوغیری نامی آشنا در عرصهی ترجمه به ویژه ادبیات فرانسه است. او معتقد است اشتراکات زیادی بین ادبیات فرانسه و ادبیات فارسی وجود دارد. به همین علت او تلاش کرده است آثار نویسندگان فرانسوی را به مخاطبان فارسی زبان معرفی نماید.
بوغیری تاکنون ترجمهی آثار ارزندهی را در کارنامهی ادبی خود ثبت کرده است. از کتابهایی که او به زبان فارسی ترجمه کرده است میتوان به کتابهای «سنترال پارک»، «کتاب سفر به ایران در قرن هفدهم»، «پنیر پرنده» و «گیلاس روی کیک» اشاره کرد.
یکی از شناخته شدهترین ترجمههای او کتاب «ناگازاکی» است. این کتاب در سال 2010 جایزهی بزرگ رمان فرانسه را از آن خود کرد.
در بخشی از کتاب وداع با ملکه میخوانیم
من هنوز ردی از این خصیصه را خود دارم که با وجود گذشت سالها بهبود نیافته: من در نگاه به واقعیت پیش رو مشکل دارم. شنیده بودم: «مردم باستیل را تصرف کرده اند.» هنگامی که ملکه به روی بالکن آمده بود، متوجه حالت سخت و بی علاقه بر چهره او شده بودم.
و نیز حالتی که از خود نشان داد او به جای آنکه پسرش را پیش روی جمعیت بیاورد، و او را یه آنان نشان بدهد. سعی کرد او را پنهان کند. او فقط چند دقیقه پسرک را در برابر خود نگه داشت و بعد او را به کنار خود کشید و کم کم پسرک تا اندازهای پشت دامن مادر پنهان شد.
این امرسبب تحریک ملاحظات نفرت انگیزی پیرامون من شد.
ملکه چندین بار روی خود را برگردانده بود، انگار کسی باید به دنبال پسرش می آمد و دیر کرده بود. این تنها پسر او بود که زنده مانده بود. کسی… او قطعا مربی کودکان پادشاه بود. من همه اينها را دیده بودم و ارزش آن را داشت که ذهنم درگیر آن شود اما «او» نمی توانست.
«او» همین بود که بود. «دیگر دربارهاش صحبت نکنیم.» اين عبارت بت شده کاپیتان لاروش برایش حکم نوعی تمایل مقاومت ناپذیر را پیدا کرده بود؛ تقریبا مقاومت ناپذیر، زیرا من دارای نوعی نیروی سرسختی نیز هستم.
اضطرابی پوشیده که نسبت به نشانههایی که از بیرون میآید واکنش نشان میدهد، و کم و بیش مرا مجبور به دیدن آنها می سازد.
آیا حالت پیروزمندانه پادشاه به راستی متقاعد کننده بود؟ اگر چنین بود مقداری از شادی او در دربار پخش میشد. بنابراین همه چیز عکس این بود.
این تباین میان تحسین هذیان آمیز از سوی انبوه جمعیت و منش یخ زده پرنسها و پرنسسها روی بالکن و حتی رفتار خود شاه عجیب بود. گویی این آدمکهای مومی بودند که جایشان را گرفته بودند.
پس از صرف شام به اتاق کار ژاکوب نیکلا مورو رفتم. من به تنهایی در اتاق خود غذا می خوردم.
آن شب به لطف یکی از دوستان که در خدمت یکی از مارکیزهای برخوردار از امتیاز صرف غذا در دربار صرف غذا در قصر در ظل توجهات پادشاهی ، کار می کرد یک ظرف کوچک پاته قزل آلا، یک عدد کلم فرنگی و چند دانه توت فرنگی دریک سینی گذاشتم و آن را به اتاقم بردم.
مطمئن بودم آقای مورو در اتاق است. و حتی اگر هم نبود به کتابخانه کوچک متصل به دفتر او می رفتم تا یکی دو کتاب برای مطالعه شبانگاهی بردارم
شابک:
9789644428586
Reviews
There are no reviews yet.