Description
معرفی کتاب افسانه های کردی
کتاب افسانه های کردی نوشتهی مارگاریتا باریسوونا رودنکو، شامل 60 افسانهی شیرین قوم کرد است که ریشه در گذشتههای دور و ادبیات قدیم دارند و نمایانگر آرزوها، حسرتها و فرهنگ یک قوم بزرگ محسوب میشوند.
این کتاب دربردارندهی افسانهها و قصههای کُردی است و این قصهها بر اساس موضوع در سه بخش افسانههای جانوران، افسانههای زندگی روزمره و افسانههای سحر و جادو تقسیم شدهاند.
مارگاریتا باریسوونا رودنکو (Margarita Borisovna Rudenko) در کتاب افسانه های کردی به موضوعات جالبی پرداخته و با حفظ اصالت افسانه ها شما را با فرهنگ مردم کرد آشنا میکند.
در بخشی از کتاب افسانه های کردی میخوانیم:
دو برادر خوانده بودند یکى به نام «آفو» و دیگرى «مستو». خیلى یکدیگر را دوست داشتند، ولى در دو روستاى دور از هم زندگى مىکردند. هر دو بسیار ثروتمند بودند. اما مستو ورشکسته و فقیر شد و دعوا و نفاق در خانوادهاش آغاز گشت. هر یک آنچه از مال دیگرى به دستش مىآمد مىدزدید و کارشان بهجایى رسید که قوت روزانه را هم نداشتند.
سرانجام مستو تصمیم گرفت پیش برادر خوانده خود برود و چند منى گندم از او تقاضا کند تا از گرسنگى نمیرد. آفو از آمدن برادر خوانده خود بسیار خوشحال شد و ضیافت مفصلى به خاطر او برپا کرد و چند روز نگذاشت به خانه بازگردد.
آفو نمىدانست که مستو ورشکست و فقیر شده. و پیش از آنکه به مهمان عزیز خود رخصت بازگشت به خانهاش دهد با همسر خویش مشورت کرد که چه هدیه شایستهاى به برادر خواندهاش تقدیم کند.
من باید چیزى که لایق او باشد تقدیمش کنم. مگر نیست؟ زنش پاسخ داد: البته، یک چیزى که براى من و تو خیلى عزیز باشد!
مىدانم که او پسرى عزب دارد. بیا دخترمان را به پسر او بدهیم و شیربها هم نگیریم. زنش رضا داد. آفو نزد مستو رفته گفت: مستوى عزیز، مىخواهم دخترم را به پسرت بدهم. ببرش. شیربها هم نمىخواهم.
مستو از شنیدن این سخنان مات و مبهوت شد و در دل اندیشید: «این هم شد کار! من اینجا آمدم که چند منى گندم بگیرم تا زن و بچههایم از گرسنگى نمیرند و او یک عروس هم سربارم کرده. خودمان داریم از گرسنگى از پاى در مىآییم. این دخترک را از کجا نان بدهم؟!» ولى این چیزها را در دل و پیش خود گفت و چیزى به زبان نیاورد.
شابک:
۹۷۸۶۰۰۱۷۶۰۱۳۶
Reviews
There are no reviews yet.