Description
معرفی کتاب اوریکس و کریک
داستان کتاب اوریکس و کریک در فضایی کاپیتالیستی می گذرد که در آن پول حرف اول و آخر را می زند و اگر پول داشته باشی به هر چه که بخواهی می رسی.
جمعیت جهان زیاد شده، بیعدالتی بیداد می کند و بسیاری از مردم در گوشه و کنار جهان در فقر به سرمیبرند. برده داری جنسی، مافیای رسانهای، شبکه های غیرقانونی اینترنتی و شرکتهای بزرگ محصولات ژنتیکی همه وهمه به بزرگشدن این فضا کمک کردهاند. انسانها توانستهاند در ژنتیک خود و موجودات دست ببرند. شرکتهای بزرگ دارویی توانستهاند تقریباً تمام بیماریها را درمان کنند و حال خود دست به ساخت بیماریهای جدید برای فروش داروهای جدید زدهاند. رمان اوریکس و کریک یکی دیگر از جذابترین آثار مارگارت اتوود می باشد.
خلاصه کتاب اوریکس و کریک
اتوود پیش از این به خاطر نگارش کتاب آدمکش کور برنده جایزه بوکر ادبی در سال ٢٠٠٠ شده بود، این بار سرگذشت تنها بازمانده از یک فاجعه جهانی زیست محیطی را به رشته تحریر درآورده است. وی میگوید: «هنگامی که حوادث اولیه داستان در ذهنم شکل گرفت و مشغول نگارش اوریکس و کریک بودم، در واقعیت این حوادث داشت به وقوع میپیوست، حادثه یازدهم سپتامبر و پس از آن انتشار میکروب سیاه زخم.»
تمامی اتفاقات این رمان خواندنی در سالهای پایانی قرن ٢١ رخ میدهد. اتوود با دقتی مثال زدنی گزارشی از جهانی میدهد که ما در آن زندگی میکنیم. جذابیتهای مطرح شده در این رمان از نگرانی و افسوس آدمی حکایت میکند که در جهانی میزید که خود علت اصلی به وجود آمدن آن است.
در دنیای پر از شگفتی اوریکس و کریک ،داستان اصلی در مورد دو پسر است که یکی از آن ها نابغه و دیگری یک پسر معمولی می باشد. این دو از کودکی با یکدیگر دوست بودند و والدین هر دو در یکی از شرکت های بزرگ ژنتیکی کار می کنند و محل زندگی آن ها در مجتمع های مسکونی شرکت است. افرادی که در این ساختمان ها زندگی می کنند امکانات بیشتری دارند و از عوام جدا هستند.
پدر یکی از این بچه ها و مادر دیگری پس از مدتی مخالف ایده های شرکت ژنتیکی شده و در این راه جان خود را از دست داده بودند. سال ها بعد این دو بزرگ می شوند و پسر نابغه در یکی از این شرکت های ژنتیکی به درجه بالایی دست پیدا کرده است و حالا مشغول کار بر روی پروژه ای است که موجب جاودانگی انسان می شود. اما او در اصل به فکر چیزی است که بسیار بزرگتر از جاودانگی می باشد. او می خواهد گونه بشر را از بین برده و گونه ای آرمانی که خود ساخته است را جایگزین کند.
بخشی از متن کتاب اوریکس و کریک
خورشید به بالادست آسمان می خزد و هر دم بر سوزندگی شعاع های نورش می افزاید. سرش سنگین است. جانوری پیچکی شکل و کلفت می خزد و دور می شود و درست هنگامی که پای اسنومن کنار او پایین می آید، تکانی به زبانش می دهد. باید بیشتر مراقب باشد. این مارها سمی اند؟ آیا آن دُم بلندی که نزدیک بود پایش را روی آن بگذارد، در قسمت جلوی بدن پوشیده از خزی نازک نبود؟ درست ندیده بودش. امیدوار است چیزی ازشان باقی نمانده باشد.
ادعا کرده بودند که تمام مَرموش ها نابود شده اند، اما برای ازدیاد نسل فقط به یک جفت نر و ماده نیاز بود؛ یک جفت، آدم و حوای مرموش ها و یک آدم عجیب و غریب با دلی پر از بغض و کینه، که آن ها را در طبیعت رها کند تا زاد و ولد کنند، و از این تصور که آن ها در دل لوله های فاضلاب وول بزنند لذت ببرد.
موش هایی با دُم های بلند و سبز و فلس دار و دندان های نیشی چون مارهای زنگی. تصمیم می گیرد در این مورد فکر نکند. در عوض شروع می کند زیر لب زمزمه کردن تا سر حال بیاید. آن آواز چه بود؟ «سرزمین عجایب زمستانی.» مدت ها بعد از آخرین برفی که بارید، این آواز را هر کریسمس گروهی در بازارچه ها می خواندند. آهنگی در مورد کلک زدن به یک آدم برفی، قبل از آن که آب شود.
شابک:9789643115111
Reviews
There are no reviews yet.