Description
کتاب زن سی ساله اثر انوره دو بالزاک، یکی از آثار متعلق به مجموعهی «کمدی انسانی» است. او نوشتن این داستان را سال ۱۸۲۹ آغاز کرد. دوبالزاک چندین بار این رمان بازنویسی شد و قطعاتی از آن هم در طی سالها در نشریات فرانسوی به چاپ رسید. در نهایت نسخهی نهایی کتاب زن سی ساله سال ۱۸۴۲ در پاریس منتشر شد.
اونوره دوبالزاک کتاب زن سی ساله را در شش فصل نوشته است. عناوین فصلهای این کتاب«نخستین خطاها»، «رنجهای ناشناخته»، «سی سالگی»، «تقدیر خداوند»، «دوملاقات» و «پیری مادر خطاکار» است.
قهرمان داستان اثر اونوره که به عقیدهی بعضی منتقدان ضد قهرمان به حساب می آید، ژولی دختر بی نهایت زیبای یک نجیب زادهی فرانسوی است. زیبایی بی حد و حصر دخترک موجب اتفاقاتی میشود که دوبالزاک به خوبی برایمان تصویر کرده است. ما در طول داستان با دورههای مختلف زندگی ژولی و پس از آن دخترش آشنا میشویم.کتاب زن سی ساله داستان انتخابهاست. انتخابها و تاوانی که باید برایشان پرداخته شود. درونیات این زن و خواستههای او محور داستان دو بالزاک است.
اونوره دو بالزاک با قلم کمنظیرش واقعیت را به رخ خواننده میکشد. هرچند منتقدان معتقدند دوبالزاک کمی چاشنی بدبینی به داستانش اضافه کرده اما هرگز نمیتوان زن سی ساله را داستانی غلو شده نامید.
خلاصه کتاب زن سی ساله:
داستان کتاب زن سی ساله در زمان امپراطوری «ناپلئون بناپارت» در فرانسه اتفاق میافتد. داستان از یکی از رژههای امپراطور در عمارت «توئیلری» آغاز میشود. ژولی که در این روزها در اوج جوانی و زیبایی و شادابی است و هرنگاهی را به خودش خیره میکند همراه پدرش برای دیدن رژه به عمارت توئیلری میروند. زمانی که آنها به توئیلری میرسند، آغاز رژه نزدیک است و دربهای عمارت در حال بسته شدناند. پدر و دختر در میان جمعیت ماندهاند و تقریبا از دیدن امپراطور ناامید شدهاند. در همین زمان ژولی افسر جوانی را که میشناسد میبیند و افسر جوان، پدر و دختر را به جایگاه خوبی هدایت میکند. این افسر، کلنل ویکتور اگلمون نام دارد که ژولی دل در گروی او دارد. پدر که دخترش را همچون جواهری ارزشمند میداند به این عشق بدبین است.
پدر و دختر کشمکشی را میگذرانند و در نهایت اندکی بعد ژولی و ویکتور ازدواج میکنند. این ازدواج درست مانند پیشبینی پدر سعادتمندانه از آب در نمیآید. مدت کوتاهی از ازدواج این دو نفر نگذشته که پدر ژولی میمیرد و اندکی بعد، ویکتور مجبور میشود به دلایلی ژولی را نزد خالهاش مارکیز بگذارد. ژولی مدتی را کنار این پیرزن میگذراند و به او بسیار علاقهمند میشود، مدتی بعد ژولی به پاریس بازمیگردد و دوباره به شوهرش میپیوندد. اما چیزی عوض نشده و او همچنان از شوهرش بسیار دور است. کمی بعد ژولی درگیر ماجرای عاشقانهای میشود و اشتباههای بزرگتری رقم میخورد.
بخشی از کتاب زن سی ساله:
در اعماق روح خویش حرارت و شور و هیجان فطری جوانان را که طبیعت سخاوتمندانه آنها را آفریده است، پس میزد. کار میکرد تا خود را حسابگر خونسردی نشان دهد تا ذخار روحی و اخلاقیش را که تصادف به او بخشیده بود، نظم و ترتیب دهد و دلپسند جلوهگر سازد و به ظاهرسازیهای فریبنده بیاراید، سعی و کوششی بود واقعی در راه جاه طلبی، نقش غمگینی را به عهده گرفته بود تا به هدف خویش که امروزه ما آن را وضع خوب مینامیم، برسد.
آخرین نگاه را به سالنی که در آن میرقصیدند، انداخت.پیش از اینکه مجلس رقص را ترک کند، بی شک میخواست تصویر آن را در ذهن خود نگه دارد، چون تماشاچیای بود که وقتی از لژ اپرا بیرون میآید به آخرین صحنه مینگرد. همچنین به واسطه هوی و هوسی که درک آن آسان است، آقای واندونس این صحنه کاملا فرانسوی، درخشندگی چهرههای خندان این جشن پاریسی را بررسی میکرد و در عالم خیال آن را با قیافههای تازه، صحنههای گیرا و فریبندهای که در ناپل در انتظارش بود، مقایسه میکرد، جایی که قصد کرده بود پیش از اینکه به محل ماموریتش برود، چند روزی در آن به سر برد.
به نظر میآمد فرانسه بیثبات و تغییر را که به آسانی شناخته میگردد با مملکتی که عادات و آداب و مناظرش بر او مجهول بودند و تنها آن را از راه شایعات ضد و نقیض، یا از طریق کتابها که اغلب نادرست است، شناخته بود، مقایسه میکند.
خیالاتی کاملا شاعرانه که امروز بسیار پیش پا افتاده است، از مغزش گذشتند و شاید هم بیاراده، به آرزوهای دلش جواب گفتند، این آرزوها بیشتر مشکل پسند بودند تا حساس، و دست نخورده بودند تا پژمرده و افسرده.
با خویش میگفت:«اینها، زیبا و متمول و مشخصترین زنان پاریساند، در اینجا سرشناسان روز، وکلای زبردست، اشراف و ادبای مشهور جمعاند، اما در آنجا، هنرمندان و مردان توانا و با این وجود، در اینجا، تنها راز و نیازهای بی اهمیت، عشقهای زودگذر، لبخندهایی که هیچ چیز زا بیان نمیکند.
شابک: 978-964-8279-91-7
Reviews
There are no reviews yet.