Description
معرفی کتاب زوربای یونانی
کتاب زوربای یونانی نوشته نیکوس کازانتزاکیس، نویسنده یونانی است. کازانتزاکیس یکی از مشهورترین نویسندگان اروپای غربی است که در ادبیات مدرن سهم بسیاری داشته است. کتاب زوربای یونانی داستانی است که از ملاقات نویسنده با مردی به نام زوربا که مدتی را با هم همکاری میکردند.
درباره کتاب زوربای یونانی
راوی زوربای یونانی یک روشنفکر جوان یونانی است که میخواهد برای مدتی کتابهایش را کنار بگذارد. او برای راهاندازی مجدد یک معدن زغال سنگ به جزیره کرت سفر میکند و درست قبل از مسافرت با مرد ٦٥ ساله رازآمیزی به نام آلکسیس زوربا آشنا میشود. این مرد او را قانع میکند که وی را به عنوان سرکارگر معدن استخدام کند. آنها وقتی به جزیره کرت میرسند در مسافرخانه یک فرانسوی به نام مادام هورتنس سکونت میکنند و بعد از آن به کار روی معدن میپردازند. با این حال راوی نمیتواند بر وسوسهاش برای کار بر روی دستنوشتههای ناتمامش درباره زندگی و اندیشه بودا خودداری کند. در طول ماههای بعد، زوربا تاثیر بسیار عمیقی بر مرد میگذارد و راوی در پایان به درک تازهای از زندگی و لذتهای آن می رسد.
زوربا، قهرمان کتاب، گرچه فردی است عامی و تحصیل نکرده، ولی مرد کار است و مرد زندگی. اگر از معتقدات دینی و شوریدگی بیحد و پایانش نسبت به زن ــ یا، به قول خودش، آن سرگرمی پایانناپذیر ــ صرفنظر کنیم، مردی است بسیار توانا، اهل عمل و فرزانه.
از «زوربای یونانی» تاکنون یک اقتباس سینمایی موفق در ۱۹۶۴ ساخته شده است.
در بخشی از کتاب زوربای یونانی میخوانیم
روز عید فصح یا عید پاک مسیحیان بود. زوربا لباس مرتبی پوشیده خود را به بهترین نحوی آرایشکرده بود. جوراب ساقه کوتاه پشمی زرشکی پررنگی برپاداشت که مدعی بود روزگاری یکی از دوستان زنش در مقدونیه برایش بافته است. با نوعی اشتیاق آمیخته با نگرانی بر تپه ساحلی بالا و پایین میرفت. دستی بر ابروهای پرپشتش گذاشت تا مگر حفاظی برای چشمان خود در برابر آفتاب ترتیب داده بتواند جادهای را که به دهکده منتهی میشد- و نیز رفت و آمد در آن را- بهتر در مدنظر قرار دهد. با خود میگفت:
«دیرکرد، باز این فیل دریایی پیر دیرکرد! زنیکه شلخته، کهنه کثیف و تکهپاره بازهم دیرکرد.»
پروانهای که بهتازگی از پیله خارجشده بود به پرواز درآمد و کوشید تا روی سبیل زوربا بنشیند، ولی موجب تحریک پوست و قلقلک زوربا شد. وی نیز دهان را پرباد کرده خرهای کشید پروانه بهآرامی به پرواز درآمد و در پرتو اشعه خورشید، ازنظر پنهان گشت.
آن روز قرار بود مادام اورتانس هم پیش ما بیاید تا جشن عید فصح را برگزار کنیم. برهای را با سیخ کباب کرده، سفرهای سفید بر زمین گسترده و تعدادی تخممرغ رنگین درست کرده بودیم. بهطورجدی و شوخی تصمیم داشتیم. پذیرانی شایانی از او به عملآوریم. وجود این پری دریایی چاق، معطر و وارفته در آن ساحل دورافتاده موجب سرگرمی و مسرت ما بودم. هنگامیکه نزد ما نبود احساس میکردیم که چیزی کم داریم: رایحه عطر و ادکلنی، خرامی چون حرکات اردک به هنگام راه رفتن، صدایی خشن و دورگه و چشمانی پریدهرنگ و بیحال.
شابک:۹۶۴۷۴۶۸۵۵۵
Reviews
There are no reviews yet.