Description
کتاب طنز و شوخ طبعی ملانصرالدین:
ملانصرالدین چند چهره دارد. او هم به صورت یک عاقل عمل می کند و هم به صورت یک سفیه.
در نقش اول، هوشیاری و تدبیر، حاضر جوابی و تأثیر سخن نیک را تبلیغ کرده و در نقش دوم سفاهت را به آتش طنز می گیرد و عوام فریبی، ساده لوحی و موهومات، خرافات، تنبلی و زودباوری را به باد انتقاد می گیرد.
نیچه وقتی در آغاز کتاب «چنین گفت زرتشت» می نویسد: کتابی برای همه کس و هیچ کس، دست به کاری ملانصرالدینی زده است.
خود ملانصرالدین هم می تواند همه کس باشد و هیچ کس نباشد.
ترک ها او را «خوجا» می نامند و می گویند مال ماست.
عرب ها هم او را «جحا» می نامند و می گویند مال ماست.
فارس ها هم او را «ملا» می نامند و می گویند مال ماست. پس میبینید که ملا مال همه کس هست و مال هیچ کس نیست. برای این که به این دعوا خاتمه دهیم، بهتر است بگوییم ملا نه مال ترک هاست، نه مال عرب ها و نه مال فارس ها، بلکه مال همه آنهاست. به عبارت دیگر ملانصرالدین متعلق به مشرق زمین است و جهان اسلام، درست مثل هزار و یک شب.
ملا با خرش تمام جهان اسلام را گشته، به زبان های عربی، فارسی و ترکی حرف زده و حالا پایش به اروپا و آمریکا و جاهای دیگر هم باز شده و به زبان های اروپایی و جاهای دیگر هم حرف می زند. پس ملا ممکن است یک روز در قم باشد، یک روز در رم. یک روز در پاریس، یک روز در پاریز! یک روز در اسپانیا، یک روز در اصفهان. بهتر است بگذاریم ملا همچنان زنده بنماند و به همه جا سر بزند و به هر سوراخ سنبه ای سرک بکشد. ملا در لطیفه های خود حتی مرگ را هم دست انداخته است …
بخشی از کتاب طنز و شوخ طبعی ملانصرالدین:
خدا بچهای به ملا داد. یکی از دوستانش پیش او رفت و گفت: «قدم نو رسیده مبارک. پسر است؟»
ملا جواب داد: «نه.» طرف گفت: «حتماً دختر است؟» ملا با تعجب گفت: «درست است. چه کسی به تو خبر داد؟»
ملا کوزهای دست دخترش داد و کشیدهای به گوشش زد و گفت: «برو سر چشمه آب بیاور.» دخترش گریهکنان رفت. از ملا پرسیدند چرا طفل معصوم را بیخودی زدی؟ ملا گفت: «او را زدم که کوزه را نشکند. چون بعد از شکستن کوزه نتیجهای عاید من نمیشود.»
دختر ملا گریهکنان پیش او آمد و گفت: «شوهرم مرا کتک مفصلی زده.» ملا هم چوبی برداشت و او را حسابی چوبکای کرد و گفت: «برو به شوهرت بگو از این به بعد اگر دختر مرا بزند، من هم زنش را میزنم!»
شابک: 964-6716-36-9
Reviews
There are no reviews yet.