توضیحات
معرفی کتاب دنیای قشنگ نو
کنترل کنندگان جهان در آینده ای بسیار دور، جامعه ای آرمانی خلق کرده اند که تمامی اعضای آن، به واسطه ی استفاده ی هوشمندانه از مهندسی ژنتیک، شست وشوی مغزی، روابط جنسی و مواد مخدر، مشتریانی راضی و خشنود هستند.
به نظر می رسد در این جامعه، تنها شخصیتی به اسم برنارد مارکس است که فکر و خیال رهایی از این اجتماع را در سر می پروراند. شاید رفتن به یکی از معدود جوامع کوچک باقی مانده، بتواند علاجی بر پریشانی و آشفتگی مارکس باشد؛ جوامعی استثنایی که در آن ها هنوز زندگی غیرآرمانی به شیوه ی گذشته در جریان است.
کتاب دنیای قشنگ نو، از شمار آرمان شهرها (یوتوپیاها) است اما یوتوپیای منفی و بدبینانه (پاد آرمان شهر). هاکسلی در فانتزی طنزآلود و تخیلی خود، اختراع و ابداع بسیاری از چیزها را پیش بینی کرد، که همگی آن ها به حقیقت پیوسته اند. رمان دنیای قشنگ نو، داستانی بدیع، آینده نگر و به یاد ماندنی ترین شاهکار هاکسلی است و تصویری بسیار نزدیک به واقعیت از شرایط کنونی زندگی انسان ها ارائه می کند.
قسمت هایی از کتاب دنیای قشنگ نو:
_راز سعادت و فضیلت در همین نهفته است: دوست داشتن آن چه آدم باید انجام بدهد. تمام هدف های شرطی سازی در این خلاصه می شود: علاقه مند ساختن آدم ها به سرنوشت اجتماعی گریزناپذیرشان.
_مدیر کلید را خاموش کرد. صدا خاموش شد. تنها، شبح مبهم آن از زیر هشتاد بالش به زمزمه ادامه داد. «قبل از اینکه بیدار بشوند، چهل پنجاه مرتبه ی دیگر برایشان تکرار می شود؛ سه شنبه و پنج شنبه هم همین طور. هر هفته صد و بیست دفعه، در سه وعده، تا سی ماه. بعد از آن می روند سر درس بالاتر.»
_و خانه، درونش به اندازه ی بیرونش گند بود. درونش مثل لانه ی خرگوش بود، مثل یک کپه ی آشغال که از اصطکاک و تراکم حیات گرم شده باشد، و بوی تعفن احساسات ازش بلند بود. چه صمیمیت خفه کننده ای! چه روابط خطرناک و ابلهانه و وقیحی بین اعضای خانواده برقرار بود! مادر مثل دیوانه ها بچه هایش را زیر بال می گرفت… عین گربه ای که توله هایش را زیر بال بگیرد؛ اما گربه ای که حرف می زد، گربه ای که متصل می گفت: «بچه ا م. بچه ا م. آخ، آخ، روی سینه ا م، دست های کوچولوش، گرسنگیش، و آن لذت عذاب آلود نگفتنی! تا آخرش بچه ا م خوابش ببره، بچه ا م خوابش ببره با یه حباب سفید شیر کنج لبش. کوچولوی قشنگم بخوابه».
978-964-448-068-3
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.