توضیحات
کتاب هفت بدن هفت چاکرا مجموعه ای از سخنان اوشو عارف معاصر هندی؛ کتابی که فراروی دارید، حاوی سه خطابه ی بلند از خطابه های اوشو، عارف معاصر هند است: «هفت بدن هفت چاکرا»، «رویاهای هفت بدن» و «هفت در نفس»
درونمایه های هر سه گفتار نه تنها نزدیک به هم، که در حقیقت مکمل یکدیگرند. این سه، به نوعی تبیین نکات کلیدی و وجوهی از آن ممارست معنوی و روحانی سختند که جان و ضمیر هند و «برای رهیدگی از وجدان من (نفس) کور… و نیل به قطب دیگر روان» از طریق مراقبه و یوگا پی میگیرد.
در این گفتارها، هر از چندگاه، تفاوتهای بارز روانشناسی و روانکاوی شرق با آرای نام آوران این دانش در مغرب زمین، چه در باب رویا و چه در سایر زمینهها، به بیان در می آید. و این معنی همان است که اوشو به دفعات در خطابه هایش بر آن تأکید میورزد و آن تفاوت بصیرت را نه تنها درمورد رؤیا که به سایر مسائل هم تسرّی میدهد. سبب عمده این اختلاف بینش را اوشو در وجودی بودن معرفت روحانی شرق و غیر وجودی بودن دانش روانی در غرب میداند.
بخش ابتدایی کتاب هفت بدن هفت چاکرا را با هم میخوانیم:
از بدن مادی شروع کن. آن وقت، هر مرتبه دیگری به رویت گشوده میشود. لحظها ی که روی اولین بدن کار میکنی، نگاههای گذرایی به دومین بدن داری. لحظه به لحظه نسبت به آن آگاه باش. نه تنها آگاهی نسبت به بیرون؛ از درون هم میتوانی به همان نحو نسبت به بدنت آگاه شوی. من میتوانم از دستانم، به محض دیدن آنها، آگاه شوم؛ اما یک حس درونی هم هست. وقتی چشمان را میبندم، دستهایم دیده نمیشوند؛ ولی هنوز هم یک احساس درونی از بودن چیزی در آنجا وجود دارد. بنابراین از
بدنت تنها به همان صورت که از بیرون دیده میشود، آگاه نباش؛ این نمیتواند تو را به درون هدایت کند.
احساس درونی کاملاً متفاوت است. پس، نخستین گام احساس بدن از درون است. وقتی نفرت را حس میکنی، احساس درونیات متفاوت است. بین وقتی که احساس تنبلی میکنی و هنگامی که احساس فعالیت، تفاوتی هست. وقتی هم که خواب آلوده ای باز هم تفاوتی در بین است. این تفاوتها میبایست جداگانه و جزء به جزء شناخته شوند. تنها آن وقت است که با زندگی درونیات آشنا میشوی. آنوقت، تاریخ درونی و جغرافیای درونیات را در کودکی، در جوانی و در سالخوردگی میشناسی.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.