توضیحات
معرفی کتاب ویکتوریا:
داستان کتاب ویکتوریا در یک دهکده ای ساحلی و در اواخر قرن نوزدهم می گذرد و درباره ماجرای دو عاشق است که عشق و اشتیاقشان، به اندازه ی شرایطی که جلوی رسیدن این دو را به هم می گیرد، قدرتمند و سخت است. یوهانس، پسر یک آسیابان است؛ او علاقه زیادی به شعر شاعری دارد و از علاقه شدید خود به ویکتوریا، دختر اربابی ورشکسته، الهام می گیرد تا اشعار خود را بنویسد. پدر ویکتوریا، مردی جوان و ثروتمند را برای ازدواج با دخترش در نظر گرفته و یوهانس و ویکتوریا با هم آشنا می شوند. آنها که به خاطر تفاوت های اجتماعی و اختلاف طبقاتی از یکدیگر دور شده اند، ماجرای عاشقانه ی پرفراز و نشیب، تلخ و شیرین و همچنین عجیب و غریبی را پشت سر می گذرانند.
اگر چه داستان کتاب ویکتوریا در عصر جدید و در زمان اواخر قرن نوزدهم اتفاق می افتد، برخی معتقدند که از شعر شوالیه گری تاثیر می گیرد. شخصیت های اصلی اثر، یوهانس و ویکتوریا هستند. یوهانس، شاعر و در حقیقت یکی از نسخه بدل های شخص هامسون، است. او خنیاگری است که بانوی خود، ویکتوریا، دختر صاحب قصر، را می ستاید. تضاد اجتماعی که میان پسر آسیابان و دختر ارباب وجود دارد از اجزاء سنت رمانتیک به شمار می رود. ولی هامسون به موضوع، کاملا رفعت می بخشد و از سودا، تصویری فراموش نشدنی می سازد.
در بخشی از کتاب ویکتوریا می خوانیم:
«اکنون چراغ روشن شده است. اکنون روشنایی در وجودم بیشتر است. به چرت افتاده بودم و باز از زمین دور شده بودم. خدا را شکر، برایم خیلی هولناک نبود؛ حتی کمی نوای موسیقی شنیدم و به خصوص تاریک نبود. احساس می کنم که خیلی تسکین یافته ام ولی اکنون دیگر توان نوشتن ندارم، بدرود محبوبم …»
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.