هیچ محصولی در سبد خرید نیست.

دانلود کتاب ایوانف اثر آنتوان چخوف

7.000 تومان

کتاب ایوانف نخستین نمایشنامۀ آنتون چخوف، اثری درام در چهار پرده است که تئاتر نوین را در کشور روسیه پدید آورد.

توضیحات

کتاب ایوانف نخستین نمایشنامۀ آنتون چخوف، اثری درام در چهار پرده است که تئاتر نوین را در کشور روسیه پدید آورد.

شخصیت اصلی این نمایشنامه، پیرامون زندگی مردی متأهل و سی و هشت ساله‌ به نام ایوانف می‌گذرد. او در باطن نیک، خوش‌قلب و معصوم است اما ظاهراً به دلیل افسردگی اخیر خود، رفتارهایش از چارچوب هنجارهای متعارف خارج شده‌اند. ایوانف نسبت به همسر جوان مبتلا به بیماری سل‌اش بی‌اعتنا شده و رفت‌ و آمدهایش به خانهٔ لبدف و همنشینی با ساشا دختر جوان این خانواده، عملاً او را سوژۀ بدگویی ساکنان وراج شهر کرده است.

ایوانف همان‌قدر که شرافت‌مند و صادق است می‌تواند ریاکار و خودپسند شود تا جایی که خود را برتر از تمام خواستگاران ساشای جوان می‌داند؛ اما او فرد متزلزل و دردمندی است که عذاب می‌کشد و از بیماری خودآزاری رنج می‌برد. همسر ایوانف، آنا پترونا، همچنان عاشق اوست. در گذشته ایوانف او را می‌پرستید. پس از ازدواج‌شان، آنا هیچ‌وقت احساس خوشبختی و شادی نداشت. ازدواج با ایوانف مجبورش کرد تا از دین (یهودیت) و همچنین پدر و مادرش روی برگرداند.

 

ایوانف (Ivanov)، یکی از پنج نمایشنامۀ بلند چخوف به حساب می‌آید که ارزش خواندن دارد. این داستان تلخ، برای تمامی ادوار و جوامع است. اگرچه ماجرای داستان به نوعی با مضامین اخلاقی همچون شرافتمندی و درستکاری یا صداقت درگیر می‌شود، اما در پیچیدگی حالت‌های عاطفی شخصیت‌ها همان‌گونه که نویسنده بیان می‌‌کند، هر لحظه ممکن است به زهد، ریا یا خودپسندی‌ و نخوت گرفتار شوند.

آنتوان چخوف (Anton Chekhov)، نویسندۀ بزرگ روسیه در این نمایش‌نامۀ بلندش، جامعۀ روسیه را در دوران خودکامگی تزاری به تصویر می‌کشد. شاید چخوف ایمان داشت که نمایش‌نامه‌های جذاب و سیاهش که با طنز تلخ خاص خودش نگاشته می‌شد، روزی بتواند راه‌گشای مردم روسیه و ملت‌های دیگر باشد.

بخشی از کتاب ایوانف:

ساشا: نیکلای آلکسی‌یویچ، شما را درک می‌کنم. علت ناراحتی‌تان تنهایی‌ است. باید کسی را کنارتان داشته باشید که بتوانید دوستش داشته باشید، بتواند شما را درک کند. فقط عشق می‌تواند شفاتان بدهد.

ایوانف: چه حرف‌ها می‌زنید، ساشنکا. من پیرمرد زهوار در رفته همین را کم دارم که گرفتار ماجرایی عشقی هم بشوم. خدا مرا از چنین بلایی مصون بدارد. نه، نه دختر عزیز باهوش. مسئله‌ی عشق و عاشقی در میان نیست. خدا را گواه می‌گیریم حاضرم همه‌چیز را تحمل کنم؛ دلشوره، اضطراب، ورشکستگی، از دست‌ دادن زنم، پیری زودرس، تنهایی… اما مورد ریشخند قرار گرفتن را، آن‌ هم از سوی خودم، قادر به تحملش نیستم. وقتی فکر می‌کنم من، آدم سالم، نیرومند، مثل هاملت، مثل مانفرد، شده‌ام، آدمی اضافی و به‌ درد نخور، از خجالت آب می‌شوم. به موجودی تبدیل شده‌ام که حتی شیطان هم از کارش سر درنمی‌آورد. آدم‌هایی قابل‌ ترحم وجود دارند که به آن‌ها هاملت می‌گویند، یا «آدم زیادی» اما برای من این نوعی آبروریزی است، بی‌حرمتی است. این امر غرورم را جریحه‌دار می‌کند، شرمندگی آزارم می‌هد، رنج می‌برم.

ساشا: [گریه‌کنان به‌ شوخی می‌گوید] نیکلای آلکسی‌یویچ، چه‌طور است دو نفری فرار کنیم و به امریکا برویم؟
ایوانف: شهامتش را ندارم تا آستانه‌ی این در قدم بردارم، آن‌وقت شما از رفتن به امریکا حرف می‌زنید! [به طرف دری می‌روند که رو به باغ باز می‌شود.] این را درک می‌کنم ساشنکا، که زندگی‌ کردن در چنین محیطی برایتان دشوار است. موقعی که به آدم‌های دوروبرتان نگاه می‌کنم، از ترس به خودم می‌لرزم با کی می‌خواهید توی این محیط ازدواج کنید؟ تنها روزنه‌ی امید در این است که افسری گذرش به این‌ طرف‌ها بیفتد، شما را بدزدد و با خود ببرد.

نقد و بررسی‌ها

هنوز بررسی‌ای ثبت نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “دانلود کتاب ایوانف اثر آنتوان چخوف”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ممکن است دوست داشته باشید…